در خدمت انسان

گرامى‏ ترین و بلندمرتبه‏ ترین اهداف آن است که انسانها را گرد هم مى‏ آورد.

در خدمت انسان

گرامى‏ ترین و بلندمرتبه‏ ترین اهداف آن است که انسانها را گرد هم مى‏ آورد.

در خدمت انسان

بسمه تعالی
می خواهیم با هم رشد کنیم. بیایید به هم کمک کنیم بهتر شویم و تابعیت بیشتری از عقل و عشق داشته باشیم تا هوس هایمان.

دیدگاه و نظراتتان را در میان بگذارید.

لطفا به سایر وبلاگ هایمان سر بزنید:
- دنیای ما (http://donyayema.blog.ir)
- برای زندگی ( http://donyayema2.blog.ir )
- علم و اندیشه (http://donyayema3.blog.ir )
- در خدمت انسان (http://mehre8.blog.ir )


دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۶ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

شیعه ؛ نامی برای حزب امامت

در عبارتی کوتاه ، نام شیعه در فرهنگ تشیع و نیز در تفاهم و درک غیر شیعیان در قرنهای نخستین اسلام و در زمان ائمه علیه السلام بر کسی اطلاق نمی شد که فقط محبت خاندان پیامبر علیه السلام را در دل داشته باشد یا صرفاً به حقانیت آنان و صدق دعوتشان معتقد باشد هر چند در حوزۀ فعالیت و حرکتی که مرکز و محور آن، امام بود، شرکت نداشته باشد بلکه بجز اینها، شیعه بودن یک شرط اساسی و حتمی داشت و آن عبارت بود از پیوستگی فکری و عملی با امام و شرکت در فعالیتی که به ابتکار و رهبری امام در جهت بازیافتن حق غصب شده و تشکیل نظام علوی و اسلامی در سطوح مختلف فکری ، سیاسی و احیاناً نظامی انجام می گرفت. این پیوستگی، همان است که در فرهنگ شیعه «ولایت» نامیده می شود. در واقع شیعه نامی بود برای حزب امامت؛ حزبی که به رهبری امام به فعالیتهای معینی سرگرم بود و همچون همۀ حزبها و سازمانهای معترض در دوران اختناق، با استتار و تقیه می زیست. این، چکیده و عصارۀ نگاهی دقیق به زندگی ائمه علیه السلام و به ویژه امام صادق  علیه السلام است. همان طور که قبلاً گفتیم، این چیزی نیست که بتوان برای اثبات آن در انتظار دلایل صریح نشست؛ چرا که هرگز بر سر در یک خانه ی پنهان نباید و نمی توان در انتظار تابلویی بود که بر آن نوشته باشند:«این یک خانه ی پنهان است.»؛ اگرچه نمی توان هم بدون قرائن حتمیت بخش، وجود آن را مسلم دانست. پس شایسته آن است که به جستجوی قرائن و شواهد و اشارت برخیزیم.

خود من از سال 1321 سال شروع تحصیلات [ام] بوده است و حالا که سال 59 است، 38 سال است که در زمینه ی مسائل اسلامی تحقیق و تدریس و تألیف کرده ام و از اول میل و رغبت و عشق ما بر این بود که اگر ما یک نظام اجتماعی اسلامی داشته باشیم، چه کار باید بکنیم که در این مورد در سال 1342 واحدی در قم به وجود آوردیم برای تحقیق پیرامون حکومت اسلامی، که بعد ساواک فهمید، حمله کرد به این کار ما و من اول سال 1344 بود که به آلمان رفته بودم و هنوز کارمان را ادامه می دادیم که برادرها گفتند حمله کرده اند و کی کی را گرفته اند و همین کار علمی مان هم تبدیل به یک کار مخفی شد، بعد هم راکد ماند تا سال 49 که من برگشتم. با همکاری برادرها می خواستیم زمینه ی این تحقیق را دنبال کنیم که البته نرسیدیم به حکومت اسلام و روی مقدماتش کار می کردیم، ولی عشق و علاقه مان باز روی این گونه مسائل بود؛ روی زمینه ی اقتصاد اسلامی؛ مثلاً آیا در جامعه ی اسلامی، بانک می خواهیم یا نمی خواهیم؟ اگر می خواهیم باید با ربا باشد یا بی ربا؟ یا با ربا، اما با سود تضمین شده. اخیراً یک حیله ی جدید بر حیله های قدیم افزوده شده که به ربا بگویید: «سود تضمین شده». جانم! سود تضمین شده، همان رباست؛ دیگر ما که مکرر گفته ایم ربا به هر شکل که باشد حرام است و ربا مثل سگ است که هر چه آب بکشی پاک نمی شود.

 

اعضاء انجمن وطنی مصر  تحت رهبری سید جمال الدین اسد آبادی با مراقبت شدید فقط برای مدت یکماه به این مواد هفده گانه عمل کردند و اینک نتیجه کار و بیلان عملیات آنان در مدت یک ماه  :

هزارو پانصد  مریض را عیادت نمودند.

دوهزار و هفتصد نفر از مسافرین را دیدن کردند.

پانصد نفر از مسلمانان را که از مجامع عمومی غیبت کرده بودند ،از حال آنان جویا شدند.

دوازده هزار حاجت محتاجین را بر آورده کردند.

هشتصد نفر معتاد به مشروبات الکلی را توبه دادند.

هزار و سیصدنفر از مسلمانانی که نماز نمیگزاردند وادار به خواندن نماز  کردند.

چهارصد نفر از زنان فواحش و منحرف را وادار به توبه نمودند.

هشتاد نفر از مستخدمین ادارات انگلیسسی را وادار به استعفا از خدمت به آن دولت حیله گر نمودند.

پانصد نفر از رجال و ثروتمندان مصر را واداشتند تا از خریدن اشیاء لوکس وتجملات زندگی که از ممالک بیگانه و مخصوصا انگلستان وارد می شود،خودداری کنید.

به هفتادوپنج نفرور شکسته سرمایه دادند.

دویست و شصت نفر از فقرای حقیقی را برای مدت یکسال مؤنه داده وتأمین کردند.

سی وپنج نصرانی وپانزده یهودی وهفتاد نفر بت پرست را مسلمان کردند.

چهل و چهار مجلس بحث با مبلغین نصاری که در تحت حمایت دولت انگلیس در مصر مشغول فعالیت بودند برقرار نمودند وصدو بیست اشکال و ایرادی که از دادن جواب آن عاجز شدند،به آنها وارد ساختند.

 

پس از فعالیت یکماهه انجمن وطنی مصر،لرد کرومر مستشار مالی انگلیس در مصر دید یک دفعه چهل و پنج درصد از نفوذ دولت انگلیس در مصر کاسته شد و تجارت انگلستان سی و پنج درصد تنزل نمود،هشتاد نفر از مستخدمین کارکرده و با تجربه مسلمان که در ادارات انگلیسی مشغول کار بودند از شغل خود استعفاء نمودند و دیگر هم کسی حاضر نیست در ادارات انگلیسی مشغول کار گردد، لرد کرومر مستشار مالی انگلیس با کمال تعجب دبد


 

v     فرمان ایجاد تشکل و سازماندهی

«آنگاه که مرا از دست داده باشید ، بسا چیزها خواهید دید که تمنای مرگ کنید . بی عدالتی ، دشمنی ، انحصار طلبی ، سبک شمردن حق خدا و بیمناکی بر جان ؛ ... هنگامی که چنین شود ، باید خویشتن را به طور جمعی به وسیلۀ پیوندی خدایی محافظت کنید و به پراکندگی دچار نشوید . مقاومت و نماز ( یادخدا ) و تقیه ( پنهانکاری ) را پیشه سازید و بدانید که خداوند هر لحظه به رنگی درآمدن را از بندگانش مبغوض می دارد . از حق و اهل حق مگذرید ؛ زیرا هرآن کس که دیگری را به جای ما انتخاب کند ، دنیا را از دست خواهد داد و گنهکار از این جهان رخت برخواهد بست . »[1]

این سخن که آشکارا ترسیمی از مهم ترین نابسامانی های دوران اموی و فرمانی دایر بر تشکیل و سازمان دهی و هماهنگی است، در شمار جالب ترین اسناد مربوط  به حزب شیعه است، و همین طرح است که در دیدار امام حسن  علیه السلام و دونفر از زبده ترین شیعیان، شکل عملی و عینی می یابد.

بی گمان همۀ پیروان و شیعیان از این نقشۀ بسیار هوشمندانه مطلع نبودند. راز اعتراضها و ایرادهایی هم که از سوی دوستان بر آن حضرت وارد می آمد، همین بود؛ ولی

 

این اصطلاح مباحثه که ما طلبه ها داریم چه اصطلاح قشنگی است! خیلی اصطلاح خوبی است. ما یک مباحثه داریم ، یک مجادله داریم؛ معنای مباحثه این است که من فکر کردم یک چیزهایی به ذهنم رسیده، به نظرم می آید افکار خوبی باشد، به شما برخورد می کنم افکار خودم را عرضه می کنم، ببینیم که شما آیا فکر بهتری دارید یا نه؛ یعنی با عرضه کردن فکرم بر شما، دارم فکر خودم را عیار می زنم، کاوش می کنم، می بینم آیا غیر از اینها که من فهمیدم چیزهای بهتری هم برای فهمیدن پیدا می شود یا نه. من در حال کاوشم، شما هم در حال کاوش هستید، شما هم وقتی حرف من را می شنوید خوب گوش می کنید، با دقت، بعد تعقل می کنید، اگر دیدید حرف خوبی است، می گویند احسنت حرف خوبی بود، خدا به شما اجر بدهد که یک حرف خوب به من یاد دادید، اگر دیدی نه، حرف من یک نقطه ی ضعف دارد، درصدد بر می آیید ضعف آن را بیان کنید؛ پس شما هم در حال کند و کاو هستید و هم در حال کاوشید؛ بحث در ریشه به معنی کاوش و کاویدن است.

مباحثه، یعنی دو نفر یا چند نفر بنشینند به کمک یکدیگر زمینه های ذهنی و زمینه های عینی جهان را بکاوند تا به حقایق تازه ای برسند و بر معلومات تازه ای دست یابند؛ این می شود مباحثه؛ پس مباحثه می شود کاوش مشترک؛

 

اصالت جامعه

بنابراین، در مورد سه نکته بحث مى ‏کنیم: این حس و گرایش در بشر وجود دارد. امّا اسلام چگونه این احساس را عمق مى‏ بخشد و چگونه آن را تقدیس مى‏ کند و چگونه به آن استقرار و ثبات مى ‏بخشد؟