اعضاء انجمن وطنی مصر تحت رهبری سید جمال الدین اسد آبادی با مراقبت شدید فقط برای مدت یکماه به این مواد هفده گانه عمل کردند و اینک نتیجه کار و بیلان عملیات آنان در مدت یک ماه :
•هزارو پانصد مریض را عیادت نمودند.
•دوهزار و هفتصد نفر از مسافرین را دیدن کردند.
•پانصد نفر از مسلمانان را که از مجامع عمومی غیبت کرده بودند ،از حال آنان جویا شدند.
•دوازده هزار حاجت محتاجین را بر آورده کردند.
•هشتصد نفر معتاد به مشروبات الکلی را توبه دادند.
•هزار و سیصدنفر از مسلمانانی که نماز نمیگزاردند وادار به خواندن نماز کردند.
•چهارصد نفر از زنان فواحش و منحرف را وادار به توبه نمودند.
•هشتاد نفر از مستخدمین ادارات انگلیسسی را وادار به استعفا از خدمت به آن دولت حیله گر نمودند.
•پانصد نفر از رجال و ثروتمندان مصر را واداشتند تا از خریدن اشیاء لوکس وتجملات زندگی که از ممالک بیگانه و مخصوصا انگلستان وارد می شود،خودداری کنید.
•به هفتادوپنج نفرور شکسته سرمایه دادند.
•دویست و شصت نفر از فقرای حقیقی را برای مدت یکسال مؤنه داده وتأمین کردند.
•سی وپنج نصرانی وپانزده یهودی وهفتاد نفر بت پرست را مسلمان کردند.
•چهل و چهار مجلس بحث با مبلغین نصاری که در تحت حمایت دولت انگلیس در مصر مشغول فعالیت بودند برقرار نمودند وصدو بیست اشکال و ایرادی که از دادن جواب آن عاجز شدند،به آنها وارد ساختند.
پس از فعالیت یکماهه انجمن وطنی مصر،لرد کرومر مستشار مالی انگلیس در مصر دید یک دفعه چهل و پنج درصد از نفوذ دولت انگلیس در مصر کاسته شد و تجارت انگلستان سی و پنج درصد تنزل نمود،هشتاد نفر از مستخدمین کارکرده و با تجربه مسلمان که در ادارات انگلیسی مشغول کار بودند از شغل خود استعفاء نمودند و دیگر هم کسی حاضر نیست در ادارات انگلیسی مشغول کار گردد، لرد کرومر مستشار مالی انگلیس با کمال تعجب دبد که نمایندگان کمپانی های انگلیس مخصوصاً نمایندگان اشیاء تجملی و لوکس از عدم مراجعه مشتریان فریادشان بلند است و می گویند ما دست روی دست گذاشته و به اندازه مخارج مغازه و حقوق کارکنان آن هم فروش نمی کنیم و از طرفی آن عده از مأمورین دولت مصر که مأمور وصول مالیات مشروبات الکلی و زنان فواحش و سینما ها وتئاتر ها بودند از شغل خود استعفاء دادند ،لرد کرومر دید که فعالیت های سی و پنج ساله ی مبلغین نصاری درمصر نسبت به عملیات یکماهه انجمن مصر ،آنچنان دچار وحشت گردید که بلا فاصله گزارش های وحشتناکی به لندن مخابره کرد. لرد کرومر در یکی از گزارش های خود به لندن می نویسد که : «بدین وسیله به زمامداران انگلستان اعلام خطر می کنم که اگر یکسال دیگر انجمن وطنی تحت رهبری سید جمال الدین اسدآبادی ادامه پیدا کند نه تنها سیاست و تجارت دولت انگلیس در آسیا وآفریقا یکسره نابود خواهد شد بلکه ترس آنست که نفوذ کشور های اروپایی یکباره در سراسر جهان به خطر افتد.» ودر گزارش دوم خود مینویسد : « انجمن وطنی مصر بد ترین صاعقه ای است که برای پیشرفت ما تصور شود وباید با کمال سرعت و عجله از برای تفرق آنان دستور صادر شود» وباز نامبرده در گزارش سوم خود می نویسد :
«انجمن وطنی مصر بهترین شاهد است بر ستیلای محیر العقول مسلمین در سیزده قرن قبل که در مدت کوتاهه بر ثلث کشور های جهان تسلط یافت.»
یکی از مبلغین مسیحی در گزارشی که به کلیسای سن پُل که بزرگترین کلیسای آن عصر بود می دهد چنین می نویسد : «هیچ امری عجیب تر از این واقعه نیست که هفتصد میلیون میسیحی و اولاد انجیل در مقابل چهل نفر مسلمان که در واقع روح یک سید روحانی در کالبد آنها بیش نیست،اینگونه مقهور گردند.»
باز یکی از دکتر های خارجی بیمارستان پورت سعید در کتاب خود به نام (فلسفه مجامع ) که در همان روز ها نگارش یافته بود چنین می نویسد: «عملیات محیر العول انجمن وطنی مصر اگر برای بیست سال دیگر ادامه پیدا کند طولی نخواهد کشید که صفحه پشت و روی کره ی زمین جولانگاه آنها خواهد بود.»
رئیس بانک انگلیس در مصر در نامه ای که به یکی از صرافان لندن می نویسد چنین می گوید :«از غرایب روزگار اینکه امروز سیاست اروپا در مصر ،فردا در سراسر دنیا پایمال فعالیت چهل نفر مسلمان خواهد شد که سلاحشان فقط دیانت وعمل به قوانین مذهبی است.»
یکی از صاحب منصبان انگلیسی در نامه ای که به زن خود در لندن می نویسد چنین می نگارد :«این قریحه سعادت که بسرعتی تند تر از برق در جامعه مسلمین میدمد می دمد نه تنها ملت بریتانیا خصوصاً و کلیه اروپا عموماً باید دست از مستعمرات خود بردارند بلکه باید در نقطه مرکز دایره منطقه جنوب و شمال کره زمین قلعه محکم برای خود تهییه نمایید.»
بالاخره از تراکم این گزارشهای وحشتناک دولت انگلستان مشاهده نمود که اگر این انجمن با داشتن چنین برنامه ای (عمل به قوانین اسلام)برای چند سال ادامه پیدا کند دیگر هیچ نیرویی نمی تواند در برابر قدرت خارق العاده ومعجزه آسای آنان مقاومت نماید لذا بلافاصله دستور متفرق کردن انجمن وطنی مصر و مجازات شدید اعضای آن از لندن برای دولت مصر صادرگردید و در نتیجه پس از اعلام حکومت نظامی در مصر مرحوم سید جمال الدین اسد آبادی را از آنجا تبعید کردند و شیخ محمد عبده را به سه سال زندان محکوم نمودند و درباره بقیه اعضاء انجمن هم رفتار وحشیانه ای معمول داشتند که موجب ننگ تاریخ انسان می باشد وخلاصه این ستاره ای که فقط برای مدت یکماه از افق مسلمین طلوع کرده بود ،دوباره افول نمود و دولت خونخوار انگلستان با آسایش خاطر وبدون هیچگونه مزاحمت به چپاولگری و مکیدن خون مسلمین بار دیگر مشغول گردید.
اینک قضاوت با شماست ،چهل نفر مسلمان که تنها با عمل به قوانین مقدس اسلام بتوانند تا این درجه نیرومندترین دشمنان خود را به وحشت اندازند،پس اگر نزدیک به ششصد میلیون مسلمان جهان در عصر حاضر عمل به قوانین مقدس اسلام را مو به مو شعار زندگی خود قرار بدهند آیا نمی توانند مجد و عظمت از دست رفته خود را بازیافته و دامنه حکومت خد را در سراسر جهان توسعه دهند؟ آری سید جمال الدین اسد آبادی که یک روحانی بیدار مسلمان و یک مسلمان آگاه و متعهد و مسئول بود توانست با همکاری واقعی چهل نفر از مردم با اجرای تنها قسمتهایی از قوانین مقدس اسلام در مدت یکماه نشان بدهد که اسلام اصیل و عملی چگونه معجونی است وچطور می تواند بطور معجزه آسا یکباره پیکر امت اسلامی رابه تلاش چشم گیر و حیات بخش وادارد و بی جهت نیست که پس از گذشتن یک قرن از تاریخ مرگ آن مرد بزرگ هنوز استعمار و عمال آن از سایه او و از نام او هم وحشت دارند و بویسله چهره های شناخته شده و قلم های استعماری خود می کوشند تا آن آزادمرد مسلمان وروحانی را بدنام کنند و وی را وابسته به قدرت های بیگانه و ضد اسلام معرفی نمایند تا از این راه اعتماد عمومی را نه از سید جمال (زیرا او دیگر در بن مردم نیست و درگذشته است ) بلکه از سید جمال های عصر و تاریخ ما که ضربه های مرگباری برجان استعمار هستند سلب نمایند.تا دیگر مردم گرد آنها نرود و این نمونه مردان انقلابی و مسلمان در بین جامعه خود تنه بمانند غافل از اینکه در عصر ما دیگر توده مردم آگاهند و دیگر نه تنها این حناها برای جامعه ما رنگی ندارد بلکه رسوایی کارگردانان این گونه تعزیه ها و ننگ و فضاحت آنها تا حدی است که اگر یک فرد عادی هم (چه رسد به مردان انقلابی روحانی ومسلمان) موردشتم وطعن آنها قرار بگیرد این خود کافی است تا افکار توده مردم را به آن مرد توجه داده و دست ملت به سوی او به عنوان یک فرد ارزشمند و منبع امید دراز گردد.
ادامه دارد
نقل از کتاب «مناظره دکتروپیر» اثر دانشمند فقید حجت الاسلام شهید هاشمی نژاد