بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و الصلوة والسلام علی الرسول الامین و جعل الله المتین سیدنا و مولانا خاتم النبیین ابوالقاسم محمد و علی ابن عمه و وصیه من بعده مولانا علی امیرالمؤمنین و علی الائمة الهداة من اهل بیته والخیرة من آل السلام علینا و علی عبادالله الصالحین. با تشکر از مردم با ایمان و پرمهر و صمیمی نیشابور، شهر تاریخی ایران اسلام، شهر یادگار نوشتن و قلم و ضبط حدیث و تشکر از آقایان علمای اعلام این شهر و لطف آنها و همه ی قشرهای دیگر و عذرخواهی از اینکه بیش از دو جا فرصت نشد پیاده شوم و از برادران عزیزی که محبت کرده بودند و به استقبال آمده بودند از نزدیک همان جا دیدار و تشکر و قدردانی کنم.
موضوع عرایض امروز من «حکومت، قدرت، خدمت» است. حکومت در میان جامعه های مختلف آهنگ و رنگ گوناگون دارد. معمولاً در جامعه های بشری و در نظام های گوناگون، حکومت ها بیشتر تجسم تشنگی و تشنگان قدرت بودند. قدرت به صورت یک تمنا و هوی و هوس برای بسیاری از انسان ها جاذبه دارد. خیلی ها دلشان برای قدرتمند شدن و ریاست لک می زند. بسیارند مردمی که همه ی بهره مندی ها و تمتعات دیگر زندگی را حاضرند فدای قدرت کنند؛ اما بت آنها و مقصود آنها قدرت و ریاست است. انگیزه ی قدرت طلبی، رئیس بودن و شکوه و جلال داشتن، برای حکومت کنندگان سرزمین ما در طول تاریخ چندین هزارساله اش به عنوان انگیزه ی درجه اول شناخته می شود. کسانی بوده اند که تشنه ی ثروت بودند، کسانی بوده اند که عشق و علاقه به هوسبازی و هوسرانی داشتند و چون مسند حکومت را برای دستیابی بر ثروت های باد آورده و زحمت نکشیده و رسیدن به تمنیات نفسانی و هوس های پلید دیگرشان مسند مناسبی می یافته اند، تلاش کرده اند. حتی قهرمانی کرده اند تا به مسند حکومت و قدرت برسند و از آن را به تمنیات دیگر خود نائل آیند؛ ولی در بیشتر موارد ما می بینیم کسانی بوده اند که احیاناً از راه های دیگر می توانستند به ثروت و پول برسند، می توانستند بساط عیش و عشرت بگسترانند، با این حال از همه ی اینها صرف نظر کرده اند، تلاش کرده اند و شب و روز زحمت و رنج را تحمل کرده اند تا به حکومت برسند. من به اینها لقب «تشنگان قدرت» می دهم، می گویم اینها کسانی هستند که هیچ چیز جز جاه و جلال و جبروت و قدرت و ریاست ارضای شان نمی کند. در میان اینها به چهره هایی برخورد می کنیم که حتی ناموسشان را در راه دستیابی بر ریاست و قدرتشان داده اند. فضیلت های اخلاقی شان را بر سر راه کسب قدرت قربانی کرده اند. در این عبادتگاه و معبد شیطانی قدرت پرستی، همه چیز در راه این مقصود قربانی شده است.
در نظام اسلام، حکومتی که آهنگ تشنگی قدرت، جاه و جلال، کبریا و عظمت داشته باشد، این حکومت، حکومت اسلامی نیست؛ این حکومت، طبیعتش، ماهیتش، بقائش، همه چیزش، خود به خود ضد اسلام است