در خدمت انسان

گرامى‏ ترین و بلندمرتبه‏ ترین اهداف آن است که انسانها را گرد هم مى‏ آورد.

در خدمت انسان

گرامى‏ ترین و بلندمرتبه‏ ترین اهداف آن است که انسانها را گرد هم مى‏ آورد.

در خدمت انسان

بسمه تعالی
می خواهیم با هم رشد کنیم. بیایید به هم کمک کنیم بهتر شویم و تابعیت بیشتری از عقل و عشق داشته باشیم تا هوس هایمان.

دیدگاه و نظراتتان را در میان بگذارید.

لطفا به سایر وبلاگ هایمان سر بزنید:
- دنیای ما (http://donyayema.blog.ir)
- برای زندگی ( http://donyayema2.blog.ir )
- علم و اندیشه (http://donyayema3.blog.ir )
- در خدمت انسان (http://mehre8.blog.ir )


دنبال کنندگان ۵ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱۳ مطلب با موضوع «تشکیلات اسلامی» ثبت شده است

 

سخنان حجه الاسلام و المسلمین سید علی خامنه ای دبیر کل محترم حزب جمهوری اسلامی در دیدار با مسئولان واحد آموزش حزب جمهوری اسلامی که در تاریخ 10/9/1362 ایراد گردیده است .

بسم الله الرّحمن الرّحیم

انشاءالله که برادران و خواهران در اینکار یسیار مهمی که بر عهده گرفته اند موفق و مویدو محفوف به توفیقات وفیوضات الهی باشند. بنده اول یک جمله درباره اهمیت آموزش در حزب جمهوری اسلامی عرض می کنم:

بنده می خواهم بگویم اساس کار ما در حزب بر آموزش است. شاید اگر با حزبیون عالم و کسانی که ئر دنیا احزاب معروف سیاسی را داشته اندو مبادلات سیاسی دنیا وداد و ستدهای سیاسی دنیا بوسیله این احزاب انجام گرفته این حرف بنده را در میان بگذارند اینها تعجب می کنند. شما ملا حظه کنید مبارزات انتخاباتی بین احزاب مختلف این کشورها را. این حزب می برد، آن حزب مبرد با هم ائتلاف میکنند ،همدیگررا می کوبند ، آشتی میکنند، به هر حال نتایجی دارد و کشور را بدست می گیرند، حال اگر به اینها گفته شود که یک حزبی در ایران وجود دارد که این اساس کارش بر آموزش است و آموزش را محور اصلی می دارد ، تعجب خواهند کرد  اینها چه کار می کنند . حقیقتش هم این است که محتوای حزب جمهوری اسلامی با احزابی که در دنیا حزب حاکم شمرده می شوند که حالا این هم ( حزب جمهوری اسلامی ) حزب حاکم شمرده می شوند اصلاً محتوا و حقیقتش به کلی با هم متفاوتند ، اسم هردو حزب است والا هیچ مشترک حقیقی و بنیانی و عنصری اینها باهم ندارند .

ما اساساً هدفمان از ایجاد حزب جمهوری اسلامی این بوده که این ملت عظیمی را که معتقدیم با راه انقلاب بر دوشش است، از لحاظ اندیشه اسلامی و از لحاظ بینش سیاسی بتوانیم تجهیز کنیم .


ضرورت تجدید نظر در شیوه ‏هاى تبلیغ

کتاب "نای و نی " از مجموعه " در قلمرو اندیشه امام موسی صدر " ، صفحه 279 تا 300 ، ترجمه شادروان علی حجتی کرمانی

نوشته زیر متن کامل سخنرانى امام موسى صدر است که در تاریخ 7مهر 1344در مؤسسه دارالتبلیغ اسلامى قم در حضور بزرگانى چون آیات عظام سید کاظم شریعتمدارى، شیخ مرتضى حائرى، سید محمدباقر سلطانى طباطبایى، استاد شهید مرتضى مطهرى، و جمع کثیرى از علما و فضلاى آن روز حوزه علمیه ایراد شده است.در این سخنرانی سید موسی صدر در جمع عالمان دینی، پس از ذکر ضرورت وجود تشکیلات دینی و تغییر در شیوه تبلیغ، به تشکیلات مسیحیان و سیدها و به طور کلی، ادیان دیگر اشاره شده است. تشریح وضع تبلیغ شیعیان ضرورت بازنگری در شیوه های تبلیغ شیعی را بهتر باز می نمایاند.

 

اسلام و تحول

مطلبِ آخرْ پاسخ این سؤال است: «تو مى‏ گویى اسلام مى‏ خواهد از فرد صیانت کند، لذا به جامعه اهتمام مى ‏ورزد و راه هاى گسترده‏ اى براى تشکیل جوامع ترسیم مى‏ کند. چگونه مى ‏توان مشکل تحول و پیشرفت را حل نمود؟» یا «همان طور که مى‏دانیم، جامعه به میزان پیشرفتِ بشریت و اعتلاى سطح فرهنگِ آن توسعه مى‏ یابد. از آنجا که تعالیم دینى ثابت است، چگونه دین مى‏ تواند با تحول و توسعه جوامع هماهنگ باشد؟»

براى پاسخگویى به این سؤال لازم است قبلاً سؤال دیگرى مطرح کنیم: پیشرفت چیست؟ آیا پیشرفت از آفریدن چیزى جدید در دنیا به وجود مى ‏آید؟ یا با نابود شدن چیزى که وجود دارد ایجاد مى ‏شود؟ چنین نیست. نه چیزى پدید مى ‏آید و نه چیزى ناپدید مى ‏گردد. تحول عبارت است از کنش و واکنش بین انسان و جهان. بشر همواره در حال تجربه است. او مطالعه و تفکر مى‏ کند و چیز جدیدى کشف مى‏ کند. وقتى چیزى کشف کرد آن را به کار مى ‏گیرد، در نتیجه زندگى و جامعه خویش را متحول مى‏ کند. برق و قوانین آن را مى ‏شناسد و با تسخیر آن موجب ترقى جامعه خویش مى ‏شود. پس تحول و توسعه عبارت است از کنش و واکنش نوبه ‏نو یا تفاعل مستمر بین انسان و جهان. چیز جدیدى پدید نمى‏ آید. آنچه پدید مى ‏آید فقط کنش و واکنش جدید و قرائت و برداشت جدید از هستى و تعمق نو در کتاب آفرینش است. این است معناى پیشرفت و توسعه.

شیعه ؛ نامی برای حزب امامت

در عبارتی کوتاه ، نام شیعه در فرهنگ تشیع و نیز در تفاهم و درک غیر شیعیان در قرنهای نخستین اسلام و در زمان ائمه علیه السلام بر کسی اطلاق نمی شد که فقط محبت خاندان پیامبر علیه السلام را در دل داشته باشد یا صرفاً به حقانیت آنان و صدق دعوتشان معتقد باشد هر چند در حوزۀ فعالیت و حرکتی که مرکز و محور آن، امام بود، شرکت نداشته باشد بلکه بجز اینها، شیعه بودن یک شرط اساسی و حتمی داشت و آن عبارت بود از پیوستگی فکری و عملی با امام و شرکت در فعالیتی که به ابتکار و رهبری امام در جهت بازیافتن حق غصب شده و تشکیل نظام علوی و اسلامی در سطوح مختلف فکری ، سیاسی و احیاناً نظامی انجام می گرفت. این پیوستگی، همان است که در فرهنگ شیعه «ولایت» نامیده می شود. در واقع شیعه نامی بود برای حزب امامت؛ حزبی که به رهبری امام به فعالیتهای معینی سرگرم بود و همچون همۀ حزبها و سازمانهای معترض در دوران اختناق، با استتار و تقیه می زیست. این، چکیده و عصارۀ نگاهی دقیق به زندگی ائمه علیه السلام و به ویژه امام صادق  علیه السلام است. همان طور که قبلاً گفتیم، این چیزی نیست که بتوان برای اثبات آن در انتظار دلایل صریح نشست؛ چرا که هرگز بر سر در یک خانه ی پنهان نباید و نمی توان در انتظار تابلویی بود که بر آن نوشته باشند:«این یک خانه ی پنهان است.»؛ اگرچه نمی توان هم بدون قرائن حتمیت بخش، وجود آن را مسلم دانست. پس شایسته آن است که به جستجوی قرائن و شواهد و اشارت برخیزیم.

خود من از سال 1321 سال شروع تحصیلات [ام] بوده است و حالا که سال 59 است، 38 سال است که در زمینه ی مسائل اسلامی تحقیق و تدریس و تألیف کرده ام و از اول میل و رغبت و عشق ما بر این بود که اگر ما یک نظام اجتماعی اسلامی داشته باشیم، چه کار باید بکنیم که در این مورد در سال 1342 واحدی در قم به وجود آوردیم برای تحقیق پیرامون حکومت اسلامی، که بعد ساواک فهمید، حمله کرد به این کار ما و من اول سال 1344 بود که به آلمان رفته بودم و هنوز کارمان را ادامه می دادیم که برادرها گفتند حمله کرده اند و کی کی را گرفته اند و همین کار علمی مان هم تبدیل به یک کار مخفی شد، بعد هم راکد ماند تا سال 49 که من برگشتم. با همکاری برادرها می خواستیم زمینه ی این تحقیق را دنبال کنیم که البته نرسیدیم به حکومت اسلام و روی مقدماتش کار می کردیم، ولی عشق و علاقه مان باز روی این گونه مسائل بود؛ روی زمینه ی اقتصاد اسلامی؛ مثلاً آیا در جامعه ی اسلامی، بانک می خواهیم یا نمی خواهیم؟ اگر می خواهیم باید با ربا باشد یا بی ربا؟ یا با ربا، اما با سود تضمین شده. اخیراً یک حیله ی جدید بر حیله های قدیم افزوده شده که به ربا بگویید: «سود تضمین شده». جانم! سود تضمین شده، همان رباست؛ دیگر ما که مکرر گفته ایم ربا به هر شکل که باشد حرام است و ربا مثل سگ است که هر چه آب بکشی پاک نمی شود.

 

اعضاء انجمن وطنی مصر  تحت رهبری سید جمال الدین اسد آبادی با مراقبت شدید فقط برای مدت یکماه به این مواد هفده گانه عمل کردند و اینک نتیجه کار و بیلان عملیات آنان در مدت یک ماه  :

هزارو پانصد  مریض را عیادت نمودند.

دوهزار و هفتصد نفر از مسافرین را دیدن کردند.

پانصد نفر از مسلمانان را که از مجامع عمومی غیبت کرده بودند ،از حال آنان جویا شدند.

دوازده هزار حاجت محتاجین را بر آورده کردند.

هشتصد نفر معتاد به مشروبات الکلی را توبه دادند.

هزار و سیصدنفر از مسلمانانی که نماز نمیگزاردند وادار به خواندن نماز  کردند.

چهارصد نفر از زنان فواحش و منحرف را وادار به توبه نمودند.

هشتاد نفر از مستخدمین ادارات انگلیسسی را وادار به استعفا از خدمت به آن دولت حیله گر نمودند.

پانصد نفر از رجال و ثروتمندان مصر را واداشتند تا از خریدن اشیاء لوکس وتجملات زندگی که از ممالک بیگانه و مخصوصا انگلستان وارد می شود،خودداری کنید.

به هفتادوپنج نفرور شکسته سرمایه دادند.

دویست و شصت نفر از فقرای حقیقی را برای مدت یکسال مؤنه داده وتأمین کردند.

سی وپنج نصرانی وپانزده یهودی وهفتاد نفر بت پرست را مسلمان کردند.

چهل و چهار مجلس بحث با مبلغین نصاری که در تحت حمایت دولت انگلیس در مصر مشغول فعالیت بودند برقرار نمودند وصدو بیست اشکال و ایرادی که از دادن جواب آن عاجز شدند،به آنها وارد ساختند.

 

پس از فعالیت یکماهه انجمن وطنی مصر،لرد کرومر مستشار مالی انگلیس در مصر دید یک دفعه چهل و پنج درصد از نفوذ دولت انگلیس در مصر کاسته شد و تجارت انگلستان سی و پنج درصد تنزل نمود،هشتاد نفر از مستخدمین کارکرده و با تجربه مسلمان که در ادارات انگلیسی مشغول کار بودند از شغل خود استعفاء نمودند و دیگر هم کسی حاضر نیست در ادارات انگلیسی مشغول کار گردد، لرد کرومر مستشار مالی انگلیس با کمال تعجب دبد


 

v     فرمان ایجاد تشکل و سازماندهی

«آنگاه که مرا از دست داده باشید ، بسا چیزها خواهید دید که تمنای مرگ کنید . بی عدالتی ، دشمنی ، انحصار طلبی ، سبک شمردن حق خدا و بیمناکی بر جان ؛ ... هنگامی که چنین شود ، باید خویشتن را به طور جمعی به وسیلۀ پیوندی خدایی محافظت کنید و به پراکندگی دچار نشوید . مقاومت و نماز ( یادخدا ) و تقیه ( پنهانکاری ) را پیشه سازید و بدانید که خداوند هر لحظه به رنگی درآمدن را از بندگانش مبغوض می دارد . از حق و اهل حق مگذرید ؛ زیرا هرآن کس که دیگری را به جای ما انتخاب کند ، دنیا را از دست خواهد داد و گنهکار از این جهان رخت برخواهد بست . »[1]

این سخن که آشکارا ترسیمی از مهم ترین نابسامانی های دوران اموی و فرمانی دایر بر تشکیل و سازمان دهی و هماهنگی است، در شمار جالب ترین اسناد مربوط  به حزب شیعه است، و همین طرح است که در دیدار امام حسن  علیه السلام و دونفر از زبده ترین شیعیان، شکل عملی و عینی می یابد.

بی گمان همۀ پیروان و شیعیان از این نقشۀ بسیار هوشمندانه مطلع نبودند. راز اعتراضها و ایرادهایی هم که از سوی دوستان بر آن حضرت وارد می آمد، همین بود؛ ولی

 

این اصطلاح مباحثه که ما طلبه ها داریم چه اصطلاح قشنگی است! خیلی اصطلاح خوبی است. ما یک مباحثه داریم ، یک مجادله داریم؛ معنای مباحثه این است که من فکر کردم یک چیزهایی به ذهنم رسیده، به نظرم می آید افکار خوبی باشد، به شما برخورد می کنم افکار خودم را عرضه می کنم، ببینیم که شما آیا فکر بهتری دارید یا نه؛ یعنی با عرضه کردن فکرم بر شما، دارم فکر خودم را عیار می زنم، کاوش می کنم، می بینم آیا غیر از اینها که من فهمیدم چیزهای بهتری هم برای فهمیدن پیدا می شود یا نه. من در حال کاوشم، شما هم در حال کاوش هستید، شما هم وقتی حرف من را می شنوید خوب گوش می کنید، با دقت، بعد تعقل می کنید، اگر دیدید حرف خوبی است، می گویند احسنت حرف خوبی بود، خدا به شما اجر بدهد که یک حرف خوب به من یاد دادید، اگر دیدی نه، حرف من یک نقطه ی ضعف دارد، درصدد بر می آیید ضعف آن را بیان کنید؛ پس شما هم در حال کند و کاو هستید و هم در حال کاوشید؛ بحث در ریشه به معنی کاوش و کاویدن است.

مباحثه، یعنی دو نفر یا چند نفر بنشینند به کمک یکدیگر زمینه های ذهنی و زمینه های عینی جهان را بکاوند تا به حقایق تازه ای برسند و بر معلومات تازه ای دست یابند؛ این می شود مباحثه؛ پس مباحثه می شود کاوش مشترک؛

در سال ۱۳۰۰ هجری قمری که کشور های اسلامی همگی در تحت حمایت مستقیم دول خونخوار اروپا به سر برده  و دست تجاوز و ستم آنان حلقوم ضعیف مسلمین را به سختی میفشرد و تنها در بین ممالک اسلامی ایران و ترکیه آن هم فقط اسما مستقل بودند و فقط اسمی از استقلال برای آنها بود ، در یک چنین روزگار تیره ای یک نفر مسلمان بیدار و غیور و یک نفر روحانی و دانشمند عالی قدر مذهبی به نام سید جمال الدین اسد آبادی پس از یک مسافرت کوتاه به ممالک اسلامی و دیدن وضع رقت بار مسلمین، آنان را برای رهایی از زیر بار آن همه ذلت و تیره بختی به نهضت و قیام مردانه دعوت کرد


بسم الله الرحمن الرحیم. با درود و سلام صمیمانه بر شهیدان افتخار آفرین راه اسلام که با شهادتشان هم خود را و هم دیگران را می سازند و درس اخلاص و خدادوستی و ایمان و عشق به حق و ایثار در راه حق را به همه می آموزند و با سلام بر همه ی شما برادران و خواهران که حضور در جمعتان همیشه نوعی تجدید پیمان ماست که آگاهانه مسائل انقلابمان را درک کرده ایم و برای درک بیشتر آن آماده ایم و برای اینکه آن چنان از دستمان بر می آید کوتاهی نکنیم، با هم تجدید پیمان می کنیم. امیدواریم پیوند استوار و پر برکت همه ی قشرهای مردم با یکدیگر و با اسلام و انقلاب اسلامی روز به روز استوارتر باشد. ما دومین سال پیروزی انقلاب را جشن گرفتیم، جشنی درخود انقلابمان؛ جشن هایمان این بود که در اجتماع بزرگ با حداقل هزینه، حاضر شدیم. از آنچه گذشته است سخن گفتیم و نگاهی هم به آینده انداختیم. ما باید بدانیم که این سال سوم را می خواهیم چه کار بکنیم.

در سال 1360 برنامه مان چیست؟